بیماری لوک اروپایی یک بیماری فصلی از انواع بیماریهای زنبور عسل است. زمان پیدایش آن عمدتاً از اواسط تا اواخر فصل بهار است ؛ یعنی درست در زمان تزاید نسل . این بیماری نیز مانند بیماری لوک آمریکایی در بیشتر مناطق جهان وجود دارد . عامل بیماری در سال ۱۹۴۹توسط خانم آلکساندروا به نام استروپتو کوکوس پلوتون کشف شد . این عامل و بعدها ملیسوکوکوس پلوتون (Melisso coccus Poloton ) نام گرفت . عامل بیماری یک باکتری ساپروفیت یا فرصت طلب است .
در موقع شیوع بیماری ، باکتری های دیگری هم چون Bacillus alvei و Bacterium eurdice نیز به عنوان عوامل ثانویه وجود دارند .
عامل بیماری وارد همولنف نمی شود و محل آن فقط در روده ی لارو است . تأ ثیر این عامل رقابت غذایی است که با لارو به وجود می آورد ؛ به همین دلیل هم به نام بیماری لاروهای گرسنه زا اتلاق می شود .
مانند لوک آمریکایی در دید کلی ، ظاهر قاب حالت فلفل نمکی دارد ؛ با این تفاوت که مرگ لاروها در اواخر دوره ی لاروی یا قبل از شفیرگی رخ داده است .
لازم به ذکر است که حالت فلفل نمکی ( حالتی که حجره های درپوش دار و بدون درپوش به طور مخلوط در کنار هم قرار گرفته باشند )در بسیاری بیماری ها ی ژنتیکی و هنگامی که ملکه ضعیف می شود ، دیده می شود و با این بیماری باید آنها را تفکیک کرد .
لاروهای مرده معمولاً حالت پیچ خورده و خمیده دارند . لارو بیمار در ابتدا به زردی و سپس به قهوه ای تغییر رنگ می دهد . در آزمایش صحرایی ، چوب کبریت بدن لارو کمتر از ۲ سانتی متر کش می آید .
عمدتاً از لارو آلوده ، بوی ترشیدگی و گندیدگی به مشام می رسد . لاروها ی مرده به راحتی از حجره جدا می شوند .
لاروهای حاشیه ، بیشتر مریض می شوند و این حالت ممکن است با سرماخوردگی اشتباه شود .
درمان مثل درمان لوک آمریکایی است .
در پیش گیری به دلیل این که عامل بیماری تولید هاگ یا اسپور نمی کند ، برخورد خفیف تری با بیماری صورت می گیرد ؛ مثلاً از روش سوزاندن کمتر استفاده می شود.
بچه گیری از کندو وغوطه ور کردن جعبه ی کندو در داخل پارافین مذاب از جمله راههای پیش گیری می باشند .
بیماری لوک آمریکایی یکی از مهم ترین بیماری های زنبور عسل در سطح دنیاست . این بیماری بسیار مسری می باشد ، به طوری که اگر کنترل نشود ، می تواند کل زنبورداری را نابود کند .
عامل این بیماری باکتری گرم مثبت و میکرو آیروفیلیک است . این عامل از خانواده ی باسیلها به نام باسیلوس لاروا می باشد که اولین بار وایت آن را در سال ۱۹۰۷ شناسایی کرد .
طول عامل ۵-۵/۲میکرون و عرض آن ۸/۰- ۵/۰ میکرون می باشد .هاگ یا اسپور عامل بیماری نسبت به حرارت بین ۹۰- ۲۰ درجه ی سانتی گراد ، خشکی ، مواد ضدعفونی کننده و تمامی شرایط نامساعد محیطی ، فوق العاده مقاوم است و می تواند منطقه ای را تا ۳۵ سال آلوده نگه دارد.
بیماری زایی عامل بیماری فقط در فرم هاگ وجود دارد و در تنها قسمتی که فعال می شود ، روده ی لاروهای زنبور عسل است . عامل بیماری دارای ۹ سویه است که هرکدام بیماری زایی خاص خود را دارد .
هاگ پس از این که غذای آلوده ی لاروها را مبتلا کرد در داخل روده به شکل زایا در آمده ، به سلولهای روده حمله می کند و از طریق جدار روده وارد همولنف می شود و در نهایت ، لارو در اثر سپتی سمی می میرد .
تزاید باسیلوس لارو به قدری زیاد است که می تواند تا ۵/۲ میلیارد اسپور در بدن هر لارو تولید کند .
عواملی که در انتشار بیماری نقش دارند عبارتند از : مدیریت غلط زنبورستان ، رفتار غارت ، تجمع زنبورها ، استفاده از شان آلوده ، استفاده از عسل آلوده و در آخر خود زنبوردارها و وسایل زنبورداری آلوده .
این بیماری بیشتر در فصل پرورش نوزادان شایع است . لاروهای یک روزه ازحساسیت بیشتری برخوردارند ، ولی لاروهای ۲ الی ۳ روزه با میزان بالاتری از هاگ بیمار می شوند . در کل ، با بالا رفتن سن حساسیت لاروها نسبت به عامل بیماری کاهش می یابد .
مرگ لاروها معمولاً در زمان پیش شفیرگی رخ می دهد ، ولی گاهی تا بعد از پیش شفیرگی هم دیده شده است .
پراکندگی حجره های نوزادان درشان ، سوراخ شدن درپوش حجره ها ، مرطوب و فرورفته بودن درپوش حجره ها ( در حالت طبیعی گنبدی شکل و خشک است ) ، دیدن قاب به صورت فلفل نمکی از نگاه کلی ، برای مثال در یک حجره باز و در یکی بسته ، در داخل یکی گرده و در داخل دیگر ی شفیره باشد ، وجود بوی ترش همراه با سریشم ، تغییر یافتن رنگ لارو از سفید مرواریدی شکل به قهوه ای ، خشک شدن و چسبیدن محکم لارو به دیواره ی حجره پس از گذشت یک ماه ، برآمدگی پولک تا مرکز حجره در زمان شفیرگی از علایم این بیماری می باشند .
برای اطمینان از تشخیص ، می توان به آزمایشی صحرایی دست زد :
چوب کبریتی را داخل بدن لارو آلوده فرو کرده ، بعد بیرون می کشیم که در بیماری لوک آمریکایی حدود ۳ سانتی متر مثل لاستیک کش می آید .
برای تشخیص نهایی از روش های آزمایشگاهی استفاده می شود .
۱- آموزش زنبوردارها
۲- سوزاندن کندوی آلوده
۳- خوراندن داروهایی از قبیل اکسی تترا سایکلین . می توان این دارو را به ترتیب سرعت نتیجه گرفتن ، هم به صورت شربت و هم بصورت کیک و پودر ، به مقدار۵۰۰ میلی گرم به ازای هر کندو در۳ وعده و به
فاصله ی ۴ تا۵ روز مصرف کرد .
همان طور که از اسم آن مشخص است ، فقط گرده را درگیر می کند . عامل آن نوعی قارچ به نام بلسیا آلویی است و از این نظر که ذخایر غذایی را از بین می برد ، حایز اهمیت است .
رشد اسپور قارچ در دمای پایین صورت می گیرد . به همین دلیل این مشکل ، بیشتر در اواخر زمستان و اوایل بهار ، روی گرده ی ذخیره شده در شان ها دیده می شود .
بهترین راه مبارزه با بیماری از بین بردن قطعات گرده های آلوده و یا پختن آنها جهت تهیه ی خمیر گرده می باشد .
برخی معتقدند بیماری نوزاد سنگی تنها بیماری زئونوز یا قابل انتقال بین انسان و زنبور عسل می باشد و می تواند در انسان عوارض تنفسی ایجاد کند . خوشیختانه این بیماری به ندرت دیده می شود و شیوع چندانی ندارد .
عامل بیماری ، دو قارچ آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس فومیگاتوس هستند که در این بین آسپرژیلوس فلاووس در بروز بیماری از اهمیت و نقش بیشتری برخوردار است .هر دو قارچ عامل بیماری می توانند هم نوزادان و هم بالغین را درگیر کنند .
همانند سایر بیماری های قارچی ، شیوع بیماری در مناطق مرطوب بیشتر از سایر مناطق است . آلودگی لاروها به آسپرژیلوس بیشتر از بالغین ؛ ولی تلفات در بالغین بیشتر می باشد .
مشاهده شدن لارو مرده در حجره های باز و بسته ، شکل لارو در اوایل شیوع بیماری سفید و پف کرده ، بعد سبز تا قهوه ای روشن و در نهایت سفت و سخت می شود . از دیگر نشانه های بیماری این است کهلارو مرده به راحتی و بدون چسبندگی از حجره ها جدا می شود .
همچنین در این بیماری ، کلونی دچار ضعف ، ناتوانی و بی قراری می شود .
انتقال بیماری از راه دستگاه گوارش و بلعیدن اسپورهای قارچ صورت می گیرد .
درمان خاصی وجودندارد . برای جلوگیری از شیوع بیماری و به دلیل قابل انتقال بودن بین انسان و زنبور، پیشنهاد می شود به محض تشخیص بیماری ، کندوهای مبتلا سوزانده شوند .
این بیماری در حال حاضر ، مهمترین و احتمالاً گسترده ترین آلودگی انگلی به شمار می آید .
آلودگی انگلی در ایران ، برای اولین بار در تابستان سال ۱۳۶۳ در استان های شمالی و شمال غربی کشور گزارش گردید .
عامل بیماری کنه ای بنام واروآ جاکوبسونی می باشد . این انگل با چشم غیر مسلح دیده می شود . انگل دارای ۴ زوج پاست . سطح پشتی دارای یک صفحه ی کیتنی کامل و سطح شکمی دارای چند کیتینی می باشد . اندام های انگل در سطح شکم قرار دارد .
سطح بدن انگل از سر تا انتهای شکم ، حدود ۲/۱میلی متر و طول نهایی بدن حدود ۷/۱ میلی متر است . انگل در انتهای هر پا قلاب هایی دارد که باعث انتقال این انگل از زنبوری به زنبور دیگر می شود .
انگل با استفاده از اندام مکنده ، فاصله ی بین قطعات کیتنی را پیدا واز همولنف زنبور تغذیه می کند . این انگل برای شفیره ها و زنبورهای بالغ یک انگل خارجی به شمار می آید .
کنه ی ماده چند ساعت ( ۳۰ تا ۶۰ ساعت )قبل از بسته شدن در حجره های محتوی لارو، وارد حجره شده و بین ۲ تا ۷ عدد تخم درون آن می گذارد . ۲۴ تا ۴۸ ساعت بعد ، تخم ها تفریخ شده و از همان لحظه ی تولد از خون شفیره تغذیه می کنند . کنه های نوزاد در عرض ۷ تا ۸ روز بالغ می شوند . در ابتدای تولد کنه ، صفحه های کیتینی سفید و مانند پشمک است و به تدریج با بلوغ ، شروع به قهوه ای شدن می کند . اولین تخمی که کنه ی ماده می گذارد ، n کروموزومی (هاپلوئید ) است و تبذیل به کنه ی نر می شود و تخم های بعدی ماده (دیپلوئید) هستند . با توجه به اینکه کنه ی ماده در هر حجره بین ۲ تا ۷ تخم می گذارد و به دلیل نر و ماده بودن تخم ها ، سرعت تکثیر در کنه ها افزایش می یابد ، در فصل تزاید به سرعت تکثیر می شوند ؛ به طوری که ۲۴ ساعت قبل از خروج زنبور از سلول ، نسل بعدی کامل و آماده ی حمله به سایر زنبورها می شود .
مایت نر فقط در جفت گیری شرکت می کند . مایت ماده به پشت زنبور می چسبد و از همولنف آن تغذیه می کند .
روش های مبارزه عبارتند از : ۱- روش بیولوژیک ۲- روش ژنتیکی ۳- روش های شیمیایی
۱- استفاده از سلول های نر : به این دلیل که برای انگل جذابیت بیشتری دارد . بدین منظور ، در صورت وجود داشتن قاب وحشی بافی شده ، این قاب را در اختیار ملکه قرار می دهیم تا درون آن تخم ریزی کند و اگر قاب وحشی بافی در دسترس نبود ، یکی از شان هایی را که در آن حجره ی نر بیشتری وجود دارد ، در گوشه ی کندو قرار می دهیم . چیزی حدود ۸ درصد از انگل ها ، جذب قاب نر می شوند . سپس می توان قاب را خارج کرد .
۲- در آلودگی های بسیار شدید از روش حبس ملکه استفاده می کنیم . چون جرب برای تزاید نسل به شفیره نیاز دارد ، ملکه را به مدت ۲۴ روز حبس می کنیم تا نتواند تخم گذاری کند . این روش به دلیل این که ملکه در حبس است و نمی تواند تخم ریزی کند ، ممکن است باعث بروز مشکلاتی از قبیل انسداد اویداکت و کاهش تخم ریزی شود . علاوه بر این حبس ملکه در این مدت ، ضررهای اقتصادی زیادی دارد .
۳- روش دیگر ، حبس ملکه روی قاب های ۳ تا ۹ است که در این حالت خسارات کمتری به ملکه وارد می شود .
۴- رفتار گاز گرفتن : تقویت رفتار گاز گیری زنبورهای کارگر با دادن پودر شکر به آنها .
۵- استفاده از گرما : کنه در مقایسه با زنبورعسل نسبت به گرما از حساسیت بالاتری برخوردار است . بنابراین اعمال گرمای حدود ۴۴ درجه ی سانتیگراد به مدت چند ساعت می تواند باعث نابودی بخشی از جمعیت کنه ها شود . در این روش باید مراقب بود که قاب ها بر اثر سنگینی نرم مومشان مشکل طبیعی و عمودی خود را از دست ندهند .
۶- استفاده از اسیدها و روغن های طبیعی
۱- تکثیر نژادهایی که نسبت به واروآمقاوم تر باشند .
۲- پرورش زنبورهایی که دوره ی شفیرگی کوتاهتری دارند .
۳- استفاده از زنبورهایی که رفتار گاز گیری بیشتری دارند .
در ضمن می توان از محلول اسید فرمیک ۸۵% به دلیل سوزاندگی بالا استفاده کرد ؛ ولی در حالت عادی از محلول ۶۰% بیشتر استفاده می شود .
همچنین می توان از ژل اسید فرمیک و نوار فیبری آن ، دستمال آغشته به اسید فرمیک که آن را روی قاب ها قرار می دهند و از از نوار آپیستان استفاده کرد .
استفاده از اسید فرمیک به این دلیل پیشنهاد می شود که اولاً طبیعی است و اثر سویی ندارد و به راحتی قابل دسترس است ، ثانیاً برعکس نوار آپیستان که بیشتر روی انگل بالغ مؤثر است ، اسید فرمیک هم بر جرب های بالغ و هم بر شفیره ها و هم بر مایت های تراشه ای مؤثر است .
لازم به ذکر است به دلیلی که بیان خواهد شد ، فقط در صورت لزوم از اسید فرمیک استفاده شود . معایب اسید فرمیک عبارتند از: سوزاننده بودن و این که اثرش فقط در دمای ۲۵-۱۸ درجه می باشد ، تأ ثیرهای منفی آن روی زنبورهای بالغ و غیر بالغ ، آسیب دیدن مختصر ملکه ، استفاده ی فصلی از آن که بیشتر در تابستان ، برای ۴ وعده و به فاصله ی ۴ روز صورت می گیرد . به جای اسید فرمیک می توان از اسید لاکتیک که مثل آن ماده ای طبیعی است و نیز از روغن ها واسانس های گیاهی مثل نعناع و آویشن استفاده کرد .
استفاده از داروهای سیستماتیک مثل نوار آپیستان ، نوار بایوارل ( Byvarol )، نوار آپیگارد ،محلول پرنیزینگ و فولبکس هم توصیه می شود.
در مورد مصرف آپیستان باید به این نکته توجه داشت که دارو به علت باقی ماندن در عسل و گرده ، در فصل تولید محصول ، منع مصرف دارد .
مهمترین عامل پیش گیری از بروز این بیماری ، استفاده از کلونی های قوی در سطح زنبورستانهاست .
بیماری نوزوما یکی از شایع ترین وشاید گسترده ترین بیماری های زنبورهای بالغ در سطح مناطق معتدل جهان است . عامل این بیماری پروتزوآیی به نام نوزوما آپیس زاندر از خانواده ی میکروسپوریده می باشد . اندازه ی آن حدود ۵ میکرون در ۵/۳ میکرون است .
شیوع بیماری بیشتر در فصل زمستان است ، مخصوصاً مکان هائی که زمستان های طولانی دارند . این بیماری در مناطق گرم و خشک کمتر مشاهده می شود .
عامل نوزوما به شکل اسپور ، وارد دستگاه گوارش شده و روده ی میانی زنبور را درگیر می کند . بعد از آن ، پوسته ی اسپور با آنزیم های گوارشی روده حل شده ، به حالت فعال در می آید و به سلول های مخاطی روده حمله برده و در آنجا تکثیر پیدا می کند . سپس وارد لوله های گوارشی شده و دفع می شود . چرخه ی مذکور ۱۰ تا ۱۴ روز طول کشیده و متعاقب آن ۲۰ تا ۳۰ میلیون اسپور تولید می شود .
تورم شکم زنبور ، خزیدن زنبور روی زمین ، عدم قدرت پرواز ، افت جمعیت و محصول ، ضعف کندو و بارز ترین علامت آن ، اسهال زنبور است که مدفوع به صورت نوارهای زرد ، روی قاب ها مشاهده می شود .
نوزوما به دلیل تأثیری که روی غدد هایپوفارنژیال زنبورهای کارگر دارد ، سبب کاهش تولید ژل شاهانه می شود که این خود ، ضعف کلونی را در پی دارد .
برای تشخیص بیماری یک روش ساده وجود دارد که به امکانات نیز ، نیاز دارد . بدین صورت که یا شکم زنبور را فشار داده تا نیش همراه روده خارج شود و یا با انگشتان یک دست ، بند آخر شکم و با دست دیگر ، سینه ی زنبور را گرفته و از هم جدا می کنیم تا روده نمایان شود .
روده ی زنبورها در حالت طبیعی به رنگ قهوه ای می باشد ؛ ولی در بیماری به دلیل تجمع زیاد اسپور ، به رنگ سفید شیری مشاهده می
شود .
برای تشخیص نهایی از روش های آزمایشگاهی ، مشاهده ی مستقیم عامل بیماری در زیر میکروسکوپ ، استفاده می شود .
از داروی فوماژیلین که به شکل پودر است استفاده می شود . در مورد مصرف این دارو نکاتی قابل توجه است : فوماژیلین به صورت محلول و در اوایل بهار و اوایل پاییز مصرف شود .
استفاده از فوماژیلین ، هم حالت پیش گیری و هم درمان دارد . مقدار دوز مصرف آن به ازای هر کندوی معمولی ۵۰۰ میلی گرم است .
چون اسپور حامل بیماری می تواند به مدت یک سال در محیط باقی بماند ، دارو را دوبار در سال و به مدت دو سال مصرف می کنیم .
در درمان می توان از اسید لاکتیک یا سرکه ی ۸۰ درصد به میزان ۵۰ سی سی به طور محلول و یا دستمال آغشته به ۱۰۰ سی سی اسید استیک که در روی قاب ها قرار می دهیم نیز استفاده کرد .
برای مصرف داروهای محلول بهتر است آنها را در یک ظرف معمولی که نه خیلی گود و نه صاف باشد ، مثل نعلبکی قرار دهیم و بعد ظرف را روی قاب ها بگذاریم .
در بعضی موارد می توان از گاز اتیلن اکساید هم استفاده کرد ؛ ولی به دلیل باقی مانده ی دارویی که دارد ، مصرفش پیشنهاد نمی شود .
این بیماری برای اولین بار ، سال ۷۳ در ایران گزارش شد . شیوع آن بیشتر در مناطق شمالی است.
عامل بیماری کنه ای است به نام آکاراپیس وودی یا مایت تراشه ای (Acarapis voodi ) که از گونه ی کنه های گیاهی است ، در داخل مجاری تنفسی زندگی می کند و یک انگل داخلی به حساب می آید .
این انگل چشم نداشته و دارای ۴ زوج پاست . اندازه ای حدود ۱/. میلی متر داشته و تمام مراحل زندگی انگل – از تخم تا بلوغ – را در یک تراشه می توان دید .
انگل فقط تا قبل از ۵ روزگی خروج زنبور از حجره ؛ یعنی قبل از ۵ روزگی بلوغ زنبور می تواند از راه سوراخ های تنفسی ناحیه ی سینه وارد بدن زنبور شود ؛ زیرا از ۹ روزگی به بعد سوراخ ها با موهایی بسته و محافظت می شوند .
آکاراپیس پس از ورود شروع به تخم گذاری می کند . تخم های انگل درشت بوده و به اندازه ی جثه ی انگل هستند. ۳ تا ۶ روز بعد از آن ، تخم ها تفریخ و بعد از ۶ تا ۱۰ روز تبدیل به کنه ی بالغ و آماده ی جفت گیری می شوند . در کل ، فاصله ی هر نسل تا نسل بعدی حدود ۹ تا ۱۴ روز طول می کشد .
انتشار رفتار غارت در انتشار بیماری مهمترین نقش را دارد . رفتار جستجوگری و نقل و انتقال کندوها بین زنبورستان نیز در انتشار بیماری نقش دارند .
عدم قدرت پرواز ، افتادن ناگهانی زنبور بالغ در هنگام پرواز ، گیج و مشوش شدن زنبور ، متورم بودن شکم و در آمدن بال به شکل K از جمله علایم این بیماری هستند .
برای تشخیص بیماری حلقه ی اول سینه ی زنبور را که محل اسپیراکل تنفسی است ، جدا کرده و زیر لوپ آن را بررسی می کنیم . در آلودگی انگلی ، لوله ی نای یا تراشه ، تیره دیده می شود .
روش دیگر ، استفاده از روش دیسک است . در این روش ، بند اول سینه را بریده و ۲۴ ساعت در محلول پتاس قرار می دهیم . پتاس باعث لیز شدن عضله ها می شود . چیزی که باقی می ماند نای است که می توان آن را بررسی کرد .
برای درمان آلودگی آکاراپیس وودی از اکثر داروهای مورد استفاده در درمان انگل واروآ می توان استفاده کرد .
انسداد تراشه های تنفسی ، از دست دادن مواد غذایی ، به وجود آمدن عفونت های ثانویه ، انتقال بیماری های عفونی ، فلجی مزمن ، آسیب مستقیم به عضله های پروازی ، تغییر در متبولیسم کلونی ، کاهش طول عمر و کاهش توانایی عضله های پروازی .
عامل بیماری ویروسی است که از تولید آنزیم کیتیناز جلوگیری کرده و متعاقب آن ، مانع پوست اندازی می شود . پس در نتیجه ی نیفتادن پوست قبلی ، لارو شروع به باد کردن و سخت شدن می کند .
بیشترین حساسیت ابتلا به بیماری در دو روزگی و وقوع مرگ در پیش شفیرگی .
تیره شدن لارو که ابتدا از سر شروع و بعد تا انتهای بدن ادامه پیدا می کند . سینه در این بین روشن تر از سر و تیره تر از شکم است . لارو مرده حالت چرمی دارد و به راحتی از حجره ها جدا می شود . بندهای شکمی از حالت طبیعی واضح تر دیده می شوند .
انتشار بیماری عموماً حالت فصلی دارد . از اواخر بهار شروع می شود و در اواخر تابستان خود بخود کاهش می یابد .
در این جا نیز رفتار غارت ، مهمترین عامل در انتشار بیماری به شمار می آید .
مثل اکثر بیماری های ویروسی درمان ندارد ؛ فقط می توان از درمان های حمایتی و تقویت کلونی استفاده کرد .
برای پیش گیری ، بهترین کار قوی نگه داشتن کلونی و استفاده از ملکه های اصلاح نژاد شده است
این بیماری به دو صورت حاد و مزمن وجود دارد و مخصوص بالغین است .
عبارتند از : قادر نبودن زنبورها به پرواز ، خزیدن در جلوی کندو ، پهن شدن شکم و کوچکتر شدن جثه ، به سختی وارد کندو شدن ، ریزش مو ، سیاه و صیقلی شدن شکم که به همین دلیل است به این بیماری ، لقب « دزدان سیاه » داده اند .
اوج شیوع بیماری در اواخر بهار و اوایل تابستان است . در انتقال این بیماری کنه ی واروآ نقش به سزایی دارد .
این ویروس بیشتر تمایل دارد تا در عضله های پروازی سینه تجمع کند . برای ابتلا به بیماری ، حداقل ۱۰۰ ویروس کافی است .
تشخیص حالت مزمن و حاد از هم ، فقط در آزمایشگاه امکان پذیر است ؛ به طوری که درحالت حاد ویروس از بافت های چربی ، مغز و عضله ها جدا می شود ؛ ولی در حالت مزمن ویروس از سیستم عصبی جدا می شود .
این بیماری فقط لاروها را مبتلا می کند . عامل آن باکتریی به نام باسیلوس پولویفاسینس است که گرم مثبت بوده واسپور تولید می کند .
رنگ لاروهای بیمار از سفید به قهوه ای تغییر پیدا می کند و وقتی به آنان دست بزنیم ، از هم می پاشند .
بیماری در ظاهر شبیه لوک آمریکایی می باشد ؛ ولی نسبت به آن ، بیماری زایی کمی دارد .
این بیماری مخصوص زنبورهای بالغ می باشد . عامل آن ، باکتری سودوموناس آپی سپتیک می باشد که یک باکتری گرم منفی و فاقد اسپور است .
باکتری از طریق تراشه ها و سوراخ های تنفسی به بدن زنبورها راه می یابد .
افتادن زواید بدن زنبور مثل بال و دست و پا از جمله علایم این بیماری می باشد . به همین دلیل ، زنبورهای مبتلا به حالت در خزیدن ، جلوی کندو دیده می شوند .
برای تشخیص قطعی ، نمونه ی تهیه شده را در آزمایشگاه روی محیط ژلوز خون دار کشت می دهند .
این بیماری نیز مخصوص نوزادان می باشد . عامل آن قارچی به نام آسکوفراآپیس apis Ascosphaera است . که هم هاگ آن وهم میسیلیوم آن ، بیماری زاست .
این قارچ بیشتر در شرایط آب و هوایی سرد و مرطوب رشد کرده و در ایران این بیماری بیشتر در شمال کشور دیده می شود . لاروها بیشترین حساسیت را نسبت به عامل ، در سن ۳ تا ۴ روزگی لاروی دارند .
۱- افت ناگهانی درجه ی حرارت و افزایش رطوبت داخل کندو.
۲- مصرف بی رویه ی آنتی بیوتیک ها که موجب از بین رفتن میکروفلور روده می شود .
۳- استفاده ی مستمر از تله ی گرده که تهویه را مختل کرده ، رطوبت داخل کندو را بالا می برد
۴- مدیریت نامناسب زنبورستان
۵- حضور عامل بیماری زا درکلونی
علایم بیماری شامل تغییر ظاهری در شکل و رنگ لارو و دیده شدن لارو مرده هم در حجره های در باز و هم در حجره های در بسته است . ولی عمدتاً مرگ لاروها دو روز پس از بسته شدن در حجره ؛ یعنی درست در زمان آخر پیش شفیرگی و اول شفیرگی رخ می دهد .
برای تأیید تشخیص ، نمونه ی تهیه شده از لارو مبتلا را کشت می دهند .
پیش گیری و درمان
بهترین راه پیش گیری ، رعایت بهداشت زنبورستان و قوی نگه داشتن جمعیت کلونی هاست . کار دیگری که می توان انجام داد ، ضدعفونی کردن با زاج سبز یا کات کبود است .